شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

زندگینامه شهید سید عبدالله قریشی نیاکی

زندگینامه شهید سید عبدالله قریشی نیاکی



نام پدر:    سید ابراهیم
نام مادر:    محترم
تاریخ تولد:   1330/10/14 آمل

وضعیت اشتغال:   دادیار
تحصیلات:   کارشناس حقوق قضایی
محل خدمت:    دادگستری‌آمل
تاریخ شهادت:  1360/11/6
محل شهادت:   آمل
نحوه‌ی شهادت:  اصابت‌گلوله‌درحمله منافقین در ششم بهمن سال 60‌
محل دفن:   آمل
سن:   30 سال

 
شهید عبدالله قریشی نیاکی ، سال یکهزار و سیصد و سی و سه از خانواده‌ای مذهبی در آمل متولد شد. دوران ابتدایی را در دبستان  پستا و دوران متوسطه را در دبیرستان طبری گذراند و پس از آن در رشته‌ی حقوق قضایی قبول و  وارد دانشگاه شهید بهشتی تهران شد.
عبدالله بدلیل برخوردار بودن از حسن خلق و داشتن صداقت در گفتار و عمل مورد توجه اطرافیان و خانواده و اقوام بود. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، در دادگستری آمل به عنوان دادیار مشغول انجام وظیفه شد. ششم بهمن سال 1360 ، که منافقین کوردل با حملات وحشیانه‌ی خود قصد تصرف شهر آمل را داشتند،مورد هدف گلوله قرار گرفت و در آغاز روز که عازم محل کارش بود ، به شهادت رسید.

زندگینامه شهیدمحمود طاهری غلامی نیاکی

زندگینامه شهیدمحمود طاهری غلامی نیاکی



نام پدر:   طاهر
نام مادر:   منصوره
تاریخ تولد:    1345 تهران

وضعیت اشتغال:   دانش آموز- طلبه
تحصیلات:   متوسطه وحوزوی
یگان خدمتی:   سپاه پاسداران
عضویت:   بسیجی
تاریخ شهادت:   1365/11/3
محل شهادت:   شلمچه
نحوه ی شهادت:   عملیات کربلای 5
محل دفن:   آمل
سن:   20 سال

شهید محمود طاهری، سال یکهزار و سیصد و چهل و پنج در تهران از خانواده‌ای متدین و علاقه‌‌مند به اهل بیت دیده به جهان گشود. نام «داریوش» را بر او نهادند.گریه‌های شدید و مداوم کودک خانواده را درمانده نموده بود به پزشکان متعددی مراجعه داشتند که همگی بر صحت و سلامتی کودک گواهی دادند،برحسب اتفاق به عالمی روشن ضمیر مراجعه نمودند که آن فرزانه اشاره داشت نام کودک باید عوض شود.که نام زیبای محمود را بر او نهادند. از آن لحظه دیگر بی‌قراری در کودک مشاهده نشد و روال عادی زندگی کودک ادامه پیدا کرد.
محمود دوران ابتدایی را تا پایه چهارم در تهران و پایه پنجم را در دبستان فرهنگ آمل گذراند.دوران راهنمایی را در مدرسه طالب آملی و مقطع متوسطه را در دبیرستان امام خمینی(ره)پشت سر گذاشت.در دوران متوسطه بود که با شهید احمدزاده آشنا شد و از فروغ و صداقت آن بزرگوار بهره‌ها گرفت و همواره سعی داشت خود را برانگاره،آن شهید بسازد.بعد از دریافت مدرک دیپلم به حوزه‌ی علمیه مسجد جامع وارد شد و مرحله‌ی طلبگی را آغاز کرد.
شهید با حضور در جبهه‌های حق علیه باطل، همواره پیگیر مطالعات درسی و حوزوی خود بود و سعی داشت در اوقات فراغت، عقب ماندگی‌های تحصیلی را جبران نماید.
محمود با داشتن روحیه‌ای بانشاط و عاطفی بر آن بود زندگی‌اش را بر صداقت و درک وظیفه انسانی استمرار دهد. در انجام وظایف شرعی و عبادی بسیار متشرع بود و با اعمال مستحبی،خود را برای پرواز در بندگی خداوند آماده‌تر می‌ساخت.سیمای نورانی و اخلاق حسنه اش موجب جذب دوستان و آشنایان بود. شهید با داشتن روحیه‌ی علم‌جویی و ذوق هنرمندی همواره مورد توجه اساتید حوزه بود که به گفته‌ی یکی از بزرگواران او گل سرسبد حوزه بود.
شهید از سال 1363 در طی سه مرحله اعزام به جبهه‌های نور، دین خود را به انقلاب ادا کرده بود.
در سال 1363 در چهارم متوسطه بود که از ناحیه دست راست مجروح شد در سال 1364 به همراه استاد ومراد خود  شهید امیرحامد احمدزاده و شهید حمید فلاح در منطقه اروندکنار فاو  به نبرد مشغول بود که شاهد شهادت شهید احمدزاده می‌شود و در سال 1365 همراه حمید فلاح به عنوان بی‌سیم‌چی در میدان نبرد به مجاهدت مشغول بود که همزمان آن دو بزرگوار با هم به شهادت می‌رسند.

زندگینامه شهید محمد حسن‌زاده نیاکی

زندگینامه شهید محمد حسن‌زاده نیاکی




نام پدر:   علی اصغر
نام مادر:   بی بی
تاریخ تولد:  1330 نیاک


وضعیت اشتغال:   شغل آزاد(راننده لودر)
تحصیلات:   ابتدایی
یگان خدمتی:   جهاد سازندگی
عضویت:   بسیجی
تاریخ شهادت:   1365/10/22
محل شهادت:   شلمچه
نحوه ی شهادت:   عملیات کربلای 5
محل دفن:   آمل
سن:   35 سال

در محیط بی‌آلایش و باصفای کوهستانی در روستای نیاک از خانواده‌ای متدین و دین‌باور بدنیا آمد.
محمد در تار و پود محبت خانواده و در میان همسن و سالان خویش بال و پر می‌گرفت و از کودکی طومار عمر را با عطوفت، صفا و صمیمیت مشق می‌نمود. او همینطور با یکرنگی و خلوص سعی داشت آنچه لازمه انسانی است فرا گیرد.
دوران ابتدایی را در دبستان حکیمی آمل سپری نمود. از همان کودکی با روحیه‌ی بالا به امور دینی توجه خاصی داشت،مقید به قرائت قرآن و اعمال مستحبّی بود و به صله‌ی رحم و احترام به دیگران و بستگان توجه خاصی داشت.شهید علی‌رغم اینکه از تحصیلات بالایی برخوردار نبود اما دارای منش و فرهنگ اجتماعی پسندیده‌ای بود که دیگران توانستند از او الگوی مناسبی داشته باشند.
شهید با وجود 4 فرزند دو بار به مناطق عملیاتی اعزام شده و در عملیات‌های کربلای 4 و5 به عنوان جهادگر به احداث کانال و سنگر مشغول بود. تا اینکه در عملیات کربلای 5، جان خویش را برای محفوظ ماندن جان دیگر رزمندگان تقدیم اسلام و ایران عزیز، نمود و نام جهادگر، سنگرساز بی‌سنگر و بعد شهید را برای خویش جاودان ساخت.
نقل است شهید ارادت خاصی به رسول اکرم(ص) و خاندان او داشته و همیشه در مجالس با صلوات بلند و معنوی توجه و محبت خود را به ساحت ائمه اطهار می‌رساند.بعد از شهادت شهید در بین دوستان و فامیلان این ذکرخیر مانده که صلوات باید محمدگونه باشد.
در ماه محرم هر سال ؛ همسن‌وسال‌های او  به یاد شهید محمد حسن‌زاده می‌افتند که با چه علاقه و شور و شوقی در تعزیت اباعبدالله‌الحسین (ع)  در دسته‌روی، شرکت می‌نمود.

گوشه‌هایی از وصیت‌نامه‌ی شهید:
خواهرانم!امیدوارم زینب گونه زندگی کنید. حجاب‌تان کوبنده‌تر از سرخی خونم می‌باشد.
همسرم!امیدوارم در تمام مراحل زندگی تان زیر سایه پرچم محمد(ص) سربلند باشی و برای فرزندانم هم پدر باشی و هم مادر. آنها را خوب تربیت نمایی و تحویل جامعه اسلامی دهی.به فرزندان مان بگو که پدرشان در راه دین با صدامیان جنگیده و به شهادت رسیده است و آنان باید ادامه دهنده‌ی راه ما باشند.

زندگینامه شهید سید مرتضی سعادت نیاکی

زندگینامه شهید سید مرتضی سعادت نیاکی



نام پدر:   سید حسن

نام مادر:   سیده شهرناز
تاریخ تولد:   1337 آمل

وضعیت اشتغال:   راننده تاکسی
تحصیلا:   متوسطه
یگان خدمتی:   جهاد سازندگی
عضویت:   جهادی
تاریخ شهادت:   1361/10/3
محل شهادت:   خرمشهر- شوش
نحوه‌ی شهادت:    اصابت‌خمپاره به آمبولانس در عملیات بیت‌المقدس
محل دفن:   آمل
سن:   24 سال


از پدری و مادری متدین که از سلسله‌ی جلیله‌ی سادات می باشند به دنیا آمد و از همان کودکی با تأسی از خانواده‌اش صبغه‌ی دینی و شاکله‌ی مذهبی پیدا نمود و هر چه بالنده‌تر می‌شد تلاش می‌کرد با همگان ارتباطی عاطفی و تعاملی انسانی که رنگ و بوی خدایی داشته باشد، برقرار نماید.دوران ابتدایی را در دبستان حکیمی و متوسطه را تا مرحله سیکل در دبیرستان ملی رازی در آمل گذراند.
در دوران خدمت سربازی بود که مرتضی با افکار انقلابی حضرت امام(ره)آشنا شد و سعی در ترویج فکر و اهداف حضرت امام نمود و با توزیع اعلامیه‌ها و شب نامه‌ها تلاش داشت تا ریشه‌‌ی ناعدالتی و ستم در جامعه رخت بربندد.در مبارزه‌ی روزهای  اوج‌گیری انقلاب اسلامی و شرکت داشتن در تظاهرات جلوی دانشگاه تهران توسط ساواک دستگیر می‌گردد و بعد از چند روز آزاد می‌شود.بعد از خدمت سربازی به کار تاکسیرانی در شهر آمل مشغول شد و همواره رابطه خود را با نیروهای مردمی و انقلابی حفظ نمود او با داشتن وجودی آگاه و چشمانی بینا سعی داشت به جامعه، کشور، انقلاب و اسلام کمک کند.با شروع جنگ تحمیلی برای جهاد ومبارزه علیه کفر راهی جبهه های جنگ شد و به عنوان راننده‌ی آمبولانس برای حمل مجروحین در خط مقدم،داوطلبانه و سر از پا نشناخته، کمر همت به خدمت بست  تا اینکه با اصابت خمپاره‌ی دشمن به آمبولانس و در نتیجه آتش گرفتن وسیله‌ی نقلیه از ناحیه‌ی شکم، مجروح شد و بعد از تحمل درد شدید و جانکاه به مدت 29 روز در یکی از بیمارستانهای تهران به شهادت رسید و به ملکوت اعلی پیوست.

زندگینامه شهید سید حمید عزیزنژاد نیاکی

زندگینامه شهید سید حمید عزیزنژاد نیاکی


نام پدر: سیدعلی‌اصغر

نام مادر: عذرا
تاریخ تولد:  1342
تحصیلات: دیپلم
تاریخ شهادت:   1360/9/9
محل شهادت: بُستان
نحوه‌ی شهادت: اصابت ترکش
یگان خدمتی: گروه چریکی نامنظم شهید چمران
محل دفن:   تهران
سن:   18 سال


شهید سید حمید عزیزنژاد به سال 1342 در شهر ری به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا سطح دیپلم ادامه داد. در طول تحصیل همیشه دانش‌آموز کوشا و موفق و دارای رتبه اول کلاس بود و در مسابقات علمی منطقه مقام اول را بدست می‌آورد. پس از دریافت مدرک دیپلم ریاضی و با توجه به استعداد سرشار و توان ادامه تحصیلات دانشگاهی، تصمیم به دفاع از مرزهای میهن اسلامی در مقابل دشمنان را گرفت و عنوان می‌کرد رفتن به جنگ و دفاع از میهن یک وظیفه ی شرعی و دینی است.
در تابستان سال 1360 در گروه جنگ‌های نامنظم شهید چمران ثبت نام کردند و پس از یک دوره 45 روزه به جبهه اعزام شدند. در طول دوره‌ی آموزش با شور و شوق خاصی به اطرافیان می‌گفتند: « حضور در گروه شهید چمران مساوی با شهادت است و انتظار شهادت برای افراد گروه، 5 الی 6 ماه بیشتر طول نمی‌کشد.»
سید حمید عزیزنژاد مدت 6 ماه با گروه چریکی شهید چمران در مناطق جنگی جنوب به نبرد مشغول بودند که علی‌رغم مجروحیت حاضر به مرخصی نشدند و با مداوای نسبی در عملیات
« طریق القدس» که با رمز « یا حسین،فرماندهی» شرکت نمودند و  وظیفه آر.پی.چی زن را به عهده داشتند، در منطقه بُستان جهت عملیات با گروهان خود حضور یافتند و پس از فتح « پل سابله» که یک پل استراتژیک بود.
در تاریخ 9/9/1360 به درجه‌ی رفیع شهادت رسیدند. فرمانده عملیات با توجه به مجاهدت و ایثارگری سید حمید، لقب « فاتح پل سابله» را به ایشان دادند.

یاد و نامش جاودان باد

گوشه هایی از وصیت نامه شهید:

«من با چشمی باز و آگاهی کامل این راه را انتخاب کردم و دفاع از این خط امام را به عنوان وظیفه شرعی می دانم،من تصمیم گرفتم برای دفاع از اسلام به جبهه های جنگ بشتابم.جبهه هایی که به زودی پیروزی اسلام در آنها طلوع خواهدکرد.از پدر و مادر عزیزم طلب عفو و بخشش می کنم. از خدا برای ایشان طلب اجر می نمایم و از آنها می‌خواهم سایر برادران و خواهرانم را با رعایت کامل اصول دینی تربیت کنند تا نسل بعدی انقلاب،جوانان صد در صد مسلمان و انقلابی باشند.

زندگینامه شهید سید محمد تقی مقدس نیاکی

زندگینامه شهید سید محمد تقی مقدس نیاکی
نام پدر:   سید اسماعیل
نام مادر:   اختر
تاریخ تولد:   1341/1/13

وضعیت اشتغال:    پاسدار
تحصیلات:    متوسطه
یگان خدمتی:   سپاه پاسداران
عضویت:    عضو رسمی سپاه
محل شهادت:   سرپل ذهاب
نحوه‌ی شهادت:   اصابت ترکش خمپاره
محل دفن:   آمل
تاریخ شهادت:    1359/7/21
سن:   19 سال

سید محمد تقی در فروردین ماه سال یکهزار و سیصد و چهل از یک خانواده‌ی متدین در شهر آمل به دنیا آمد و همچون غنچه‌ی نوشکفته گل، بر طراوت خانواده مقدس نیاکی افزود. محمد تقی همراه و همگام با رشد جسمانی، به لحاظ فکری و روحی بال و پر می گرفت و با پیدا کردن فکری روشن و اخلاقی درخور تحسین مورد توجه بستگان و نزدیکان بود و به عنوان الگوی مثال زدنی به او افتخار می‌کردند.
محمد تقی دوران ابتدایی و راهنمایی را در دبستان پستا(تقوی) و مدرسه طالب آملی گذراند و با پایان بردن مقطع متوسطه موفق به دریافت مدرک دیپلم در رشته‌ی اقتصاد از دبیرستان محمد طبری، شد.
محمد تقی در دوران تحصیلات با بینشی واقع گرایانه،همسالان خود را تحت تاثیر قرار می‌داد که حضور و همراهی دوستانش در حرکت‌های اجتماعی، مذهبی، سیاسی و انقلابی مؤید این گفتار اوست. نقش محمد تقی در مبارزه، درگیری‌های خیابانی و سازمان‌دهی نیروها و همینطور اطلاع رسانی و دیده‌بانی از فعالیت‌های انقلابی در دوران شکل‌گیری و اوج‌گیری انقلاب قابل توصیف است.
با پیروزی انقلاب با تشکیل گروه‌های مذهبی و برپایی کتابخانه و انجمن اسلامی و راه‌اندازی گروه‌های گشت و نگهبانی و مبارزه با گروهک‌های ملّحد، با جدیت و صبر و پایداری به حفظ نظام و دست آوردهای انقلاب پرداخت. او با درک درد و رنج محرومین به اتفاق دوستان در فعالیتهای جهاد سازندگی برای خانواده‌های محروم در گوشه و کنار شهر و نیز روستاها تلاش چشمگیر انجام می‌داد.  
سال 1359 به عضویت سپاه آمل مفتخر شد و با  شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه به مناطق عملیاتی، اعزام گردید. سرانجام در حالیکه یک ماه از جنگ تحمیلی نگذشته بود، بر اثر ترکش خمپاره، در سرپل ذهاب  به لقای حق شتافت.
شهید علی‌رغم، تمکن مالی خانواده، همیشه ساده و بی‌آلایش و بی‌ریا بود. در پذیرایی از دوستان خویش از تجملات دوری می‌کرد و بیشتر ایام خوراک او در پذیرایی از دوستانش نان و پنیر و خرما بود.

گوشه‌هایی از وصیت‌نامه‌ی شهید:
من یک پاسدارم،پاسدار انقلاب اسلامی  و باید از این انقلابی که با خون شهیدان آبیاری شده است،پاسداری کنم. اگر در این راه به شهادت رسیدم انتظار دارم امت اسلامی راه امام خمینی(ره)را ادامه دهند تا روح شهیدان را شاد نمایند. انتظار دارم مراسم عزاداری [مرا] با تشریفات برپا نکنند و مخارج آن را به تهیدستان ببخشند وحقوق ماهیانه من را به صندوق سپاه واریز نمایید.
از ملت ایران می‌خواهم فقط به فرمان حضرت امام خمینی گوش فرا دهند و به ضد انقلابیون و منافقین هشدار می‌دهم از کارهای منافقانه دست بردارند، در غیر اینصورت ملت ایران آنها را در هم می‌کوبد و نابود خواهد ساخت.

زندگینامه شهید سیده فروغ راعی نیاکی

زندگینامه شهید سیده فروغ راعی نیاکی



نام پدر:    سید آقا بزرگ
نام مادر:    عالیه
تاریخ تولد:   1305 نیاک

تحصیلات:    مکتب خانه و ابتدایی
تاریخ شهادت:   1357/7/15
محل شهادت:    آمل
نحوه ی شهادت: اصابت گلوله در روزهای اوج گیری انقلاب اسلامی
محل دفن:    آمل
سن:   52 سال


سال 1304 بود که در خانواده‌ای مسلمان و فرهنگ دوست در روستای نیاک کودکی چشم به جهان گشود. نام زیبای فروغ را که روشنایی برای آینده باشد بر او نهادند.
هنوز دو سال از عمرش نگذشته بود که همای رحمت زندگی یعنی مادر بال و پر خود را از سر فروغ برچید و به سرای باقی شتافت.
خواهر بزرگ او که زنی مومنه و متهجده  و بسیار پارسا بود او را در کنار گرفت و با تمامی وجود به سرپرستی و تربیت جسم و روح او پرداخت؛ تا اینکه او را به فروغی شایسته رسانید .در روستای نیاک به تحصیل مشغول شد که بعدها توانست به عنوان معلم وآموزگار تنی چند از هم محلی‌های خود باشد.آنچه را که خواهر بزرگش به او ارزانی داشته بود را سعی کرد به عنوان زکات علم به دیگران برساند و تلاش می نمود لذّت قرائت قرآن و مزه‌ی عشق به اهل بیت به خصوص حضرت فاطمه (س) و سیدالشهدا را در کام دیگران شیرین سازد. در بین اقوام به صبر و شکیبایی شهره و همیشه مورد احترام و وثوق قلب اعضای خانواده و اطرافیان بود.
با انجام فرامین الهی به خصوص نافله ی شب در ماه‌های مبارک رمضان و توجه به مصائب اهل بیت علیهم‌السلام اعضای خانواده را شگفت زده می نمود و با عشق و علاقه‌ای که به آقا اباعبدالله‌الحسین داشت، این سنت حسنه را برای فرزندان به ارث گذاشت که با نوشیدن آب بگویند فدای لب تشنه‌ات یا حسین.
در اوج گیری روزهای نهضت اسلامی بود که این مادر دلسوز مورد اصابت تیر قرار می گیرد و به شهادت
 می رسد.ماموران رژیم شاه از تشییع جنازه‌اش ممانعت بعمل آورده که به ناچار پیکر پاکش همچون مادرش زهرا(س)  نیمه شب در سکوتی معنی‌دار و با حضور سربازان و ماموران ساواک و رئیس شهربانی وقت به خاک سپرده شد.
سلام و درود به روح آن شهیده که با تقوا و پرهیزگاریش و نیز با انقیاد به قرآن و اهل بیت و عشق و ارادت به حضرت سیدالشهدا(ع)  ،گوی سبقت را ربود و در جوار حق با مقربان او هم‌نشین شد.